هوالصبورالسلام علیک یا اباصالحقد ر هم رابدانیم شایدفردایی نباشد...اگرآماربگیرم ایندفعه نمیدونم ازکجا شروع شد وقراره به کجا برسهسیده زینب وپسراناقاحافظمریموالان فاطمه وپسراندیروزه ساعت کمتروبیشتریه بارون تندی زدفاطمه باپسرش برای شوهرش غذابرده بودسرکارش داشت برمیگشت که یهو
سیلاب راه افتادفاطمه وپسرشوبردچی جوری نمیدونم اماباماشین بردشون .کیلومترهاپایین تر پیکری جان مادروپسر روپیداکردندفاطمه ی همیشه خوشرو فاطمه ی همیشه مهربان که جونش برای بچه هاش درمی رفت...طفلکی زهرا نمیدونم الان چکارمیکنه چه مرگ دردناکیاشک توی چشمهام خشکیده حتی نمی تونم گریه کنممن میگم اینهمه مصیبت بخاطر بی توجهی مابه منکرات جامعه ست بخاطرفاصله گرفتن از دین ودستورات الهیهخدایابه لطف وکرمت ماروببخش وبیشترازاین امتحان وعذاب نکن ماطاقتشونداریم + نوشته شده در شنبه بیست و هفتم آبان ۱۴۰۲ ساعت 19:56 توسط مجنون | چقدرصبورشده ام...
ما را در سایت چقدرصبورشده ام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : donyay1magnoon بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:46